«احیاء نظام رهبری و امامت»

عملکرد و کارنامه‌ی دوم حضرت سید احیاء نظام امارت و امامت بوده است، این یکی از ارکان اسلام است که مسلمانان مدتی آن را ترک نموده بودند و به علت ترکش شیرازه‌شان از هم گسیخته شده بود و همگی مانند گله گوسفندان بی‌شبانی می‌ماندند، در صورتی که اسلام این نوع زندگی را حیات جاهلی تعبیر نموده است و در چنین شرایطی، از زنده و مرده شدن برحذر داشته است و آن را بقدری محکوم نموده است که نباید هیچ زمانی مسلمان بدون امیر و امام زندگی کند. حضرت امام سید احمد این سنّت متروکه را بار دیگر زنده نمود، آن‌هم در زمانی که از مدت‌ها قبل کسی بر این اصل عمل نکرده بود.

حضرت سید این رکن مهم و تابنده‌ی اسلامی را طوری پیاده نمود و در نظر مسلمانان باشکوه، محبوب و مرغوب جلوه گرش ساخت که اگر غیر از این خدمتی دیگر انجام نمی‌داد، همین برایش کافی بود که به عظمت یاد شود، ولی علاوه بر این، ایشان خدمات ارزنده و فراموش نشدنی دیگری نیز انجام دادند.

«احیای فریضه‌ی حج»

فریضه‌ی حج در هندوستان متروک شده بود و به علت وجود خطر در راه دریا و عدم امنیت، کوشش بر آن بود که حج از نظر فقهی ساقط شود، در این مورد سخنرانی حضرت سید را مطالعه کنید که در شوال 1236 هجری هنگام سفر حج ایراد کرده بود.

«در بارگاه الهی برای اهالی هندوستان خیلی دعا کردم که الهی راه کعبه برمسلمانان مسدود شده است و مردم مسلمان و ثروتمند از دنیا رحلت نمودند و بنابر فریب نفس و شیطان که راه امنیت ندارد، از حج محروم شده‌اند، و هزاران صاحب ثروت هنوز زنده‌اند و به دلیل همین وسوسه به حج نمی‌روند، الهی از رحمت خود راه حج را چنان بگشای که هرکس چون اراده کند، بی‌تردید بتواند عازم سفر حج شود و از این نعمت عظیمی محروم نماند.

آن ذات گرامی دعایم را مستجاب فرمود و ارشاد شد که بعد از این راه حج را بر عموم می‌گشایم و ان‌شاءالله هر برادر مسلمانی که زنده بماند درآینده این حالت را به چشمان خود خواهد دید[19].

«نکاح بیوه‌زنان»

همچنین نکاح زنان بیوه عیبی به شمار می‌آمد، اگر کسی اقدام به آن می‌کرد از هرطرف تحریم می‌گشت و از خاندان جدا می‌شد، خانواده‌های شریف و عالی نسب این کار را ترک کرده بودند و این امر در اصل از زمان انحطاط دولت مغول بر اثر تمدن هندوها رایج شده بود.

هندوها نکاح زن بیوه را به طور کلی ممنوع قرار داده بودند و این رسم بد تا حدی اهمیت پیدا کرده بود که حتی بعضی از علما به حمایت و پشتیبانی از این رسم جاهلی کتاب‌هایی نوشتند[20]. بنابر کوشش‌های حضرت سید احمد بساط این سنت شنیع برچیده شد. و نکاح بیوه‌ها باردیگر رواج یافت و این طبقه‌ی مظلوم و ستمدیده که تعدادش به هزارها می‌رسید و گویی زنده در گور بود، در سایه‌ی شریعت و سنّت حیاتی نو یافت.

«مظلومی دختران»

همچنین دخترانی که مدت‌ها در بند قیود و رسوم مختلف قبایل افغانی اسیر بودند و به علت عدم ازدواج به امراض مختلف جسمی، اخلاقی و شرعی مبتلا شده بودند بنابر کوشش ایشان سلسله ازدواج‌شان راه افتاد و از زندگی سخت و غیرفطری رهایی یافتند. علاوه براین ایشان آثار جاهلیت و رسوم هندوها و شکل‌های مختلف بدعات و خرافات و نشانه‌های رفض را که بر اثر اختلاط عناصر غیراسلامی در اجتماع مسلمانان سرایت کرده بود، ریشه کن کرد و اضافه بر این‌ها نظام مالی اسلام و قانون عدالت و قضاوت را احیاء نمود. حدود اسلامی به مرحله اجرا درآمد، سازمان امر باالمعروف و نهی عن‌المنکر و دعوت الی الله بوجود آمد، خلاصه نقشه‌ی اصلی و الگوی واقعی یک خلافت اسلامی با ویژگی‌های آن درنظر اهل دنیا مجسم گردید و دگرگونی دیگری که خیلی حائز اهمیت است، بوجود آمدن محیط دینی بود که در اثر دعوت و حرکت و تاثیر آفرینی رهبر و همراهانش در سطح هندوستان پدید آمده بود و بنابر ارشاد و موعظه‌های ایشان، غفلت و بی‌دینی از زندگی‌ها دور شد و جای آن را خداپرستی و عشق و علاقه به دین پر نمود و بدین ترتیب انقلاب اصلاحی و فرهنگی در سطح مملکت بوجود آمد.

در دوران سفر حج در کلکته کمی اقامت گزید که در نتیجه‌ی آن، نسیم دینداری و تقوی شروع به وزیدن کرد، فروش مشروبات الکلی ترک شد و مغازه‌داران از مسئولین دولت انگلیس خواستند که از پرداخت مالیات و عوارض معاف شوند و گفتند که شخصیت بزرگی در شهر آمده است که همه‌ی مردم شهر و روستا ارادتمند او شده و می‌شوند و همگی از تمام مواد مخدر توبه کرده‌اند، حالا دیگر هیچ کس به مغازه‌ها حتی سری هم نمی‌زند، در این منطقه نکاح شرعی رواج گرفت، بی‌حجابی ترک شد، نشانه‌های شرک و بدعت از بین رفت و جای آن را نشانه‌های سنت و شریعت گرفتند. در بنگال و آسام امواج تبلیغات و اصلاحات متلاطم شد و مردم بکثرت در دین اسلام داخل گشتند. در این هنگام شعر صاحب مخزن صادق می‌آید.

خلق و عالم پرآوازه گشت

تو گفتی که عهد نبی تازه گشت

در واقع این شعر تنها بیانگر حالت کلکته در آن عهد نیست، بلکه بر تمام هندوستان آن زمان صدق پیدا می‌کند.

«آثار گسترده و همه جانبه»

آثار این دعوت و حرکت همه‌گیر بود و به اطراف و اکناف رسید. صور اتباع شریعت و اعلاء کلمة الله و بازگشت به کتاب و سنت دمیده شد و در نتیجه آن فعالیت‌های اسلامی و حرکات اصلاحی بوجود آمدند که هریک به نوبه‌ی خود کارهای مفیدی انجام دادند و مسلمانان را بیدار و روشن کردند. در بنگال شرق، حرکت نثار علی معروف به تیتومیان جماعت اهل حدیث، مرکز جهاد و تربیت در صادق پور و پتنه کوشش‌های تبلیغی و فرهنگی خاندان غزنوی در امرتسر، دارالعلوم دیوبند، مظاهر علوم، سهارنپور و صدها مدرسه مشابه این‌ها، مدرسه‌های سلفی مذهب و دارالعلوم ندوة العلماء همگی انشعاب‌هایی از آن نیروگاه قوی بودند که سوختش خون جگر و اشک‌های هنگام سحر بود.

یک چراغیست در این خانه که از پرتو آن

هرکجا نگرم انجمنی ساخته‌اند

«نویسندگان غربی و روش معاندانه‌ی آنان»

با آنکه حضرت سید بنابر کارهای اصلاحی و انقلابی خود که در تاریخ مصلحین و دعوتگران مثال آن کم دیده می‌شود و از عظمت و شهرت بخصوصی در زمان خود و بعد از آن برخوردار بود، ولی در اروپا آنقدر مورد انتقاد قرار گرفت و بر علیه شخصیت و حرکتش تهاجم شد که به یقین می‌توان گفت جزء ذات مقدس آن حضرت ج در مورد هیچ شخص دیگری چنین چیزی دیده نشده است.

چنین معلوم می‌شود که نویسندگان در این موضوع نیاز به مطالعه و زحمت حس نکرده‌اند، یا فقط به سخن‌های شنیده اکتفا نموده‌اند و یا هم به جای تاریخ‌نویسی مهارت را در تاریخ‌سازی بخرج داده‌اند. در اروپای جدید، آزادی فکر و تلاش حق و راستی در علم و تحقیق آغاز شده بود و بر علیه تعصبات مذهبی و خرافه‌پرستی و بی‌تحقیقی جنگ‌های خونریزی بوقوع پیوسته بود. این کار از یک نظر برای دنیا خیلی مفید بود و بعد از آن امید می‌رفت که انگیزه‌ی تحقیق و نگارش در یک موضوع تاریخی و علمی بجای اینکه عناد و تعصب و اهداف سیاسی باشد، تلاش حق و جویایی واقعیت خواهد بود، نویسندگان نیمه‌ی اول قرن نوزدهم در این خصوص مانند مولفین و فضلای قرون وسطی که در سایه‌ی جنگ‌های صلیبی پرورش یافته بودند و احساساتی بودند، نخواهند بود. ولی چه باید کرد؟ که زندگی انسانی مجموعه تضادها است و در این دنیا چیزهایی بوقوع می‌پیوندد که انسان انتظارش را ندارد.

«زندگانی معروف و تاریخ محفوظ»

امام سید احمد شهید یک شخصیت افسانه‌ای یا یک انسان ما قبل تاریخ نبود. ایشان شخصیتی بودند که در اول قرن سیزدهم هجری و در اواخر قرن هجدهم میلادی ظهور فرمودند. مرکز تعلیم و تربیت‌شان در ابتدای منطقه‌ی آباد و مرکزی شمال هند بود که از نظر علم و ادب و فرهنگ تمدن و سیاست جزء مناطق اول هندوستان بشمار می‌آمد، در اصطلاح انگلیسی‌ها به استان‌های متحده اگره و اوده نامیده می‌شد. باز رابطه‌ی حضرت سید با خاندان معروف دهلی یعنی خاندان شاه ولی الله برقرار شد، که از نظر علم و درس در تمام هندوستان از شهرت ویژه‌ای برخوردار بودند. خانواده‌ی خود حضرت سید از سادات معروف اَوده بشمار می‌رود که از پانصد سال پیش به این طرف، در آن علما و مشایخ شهیری پیدا شده‌اند، ایشان بنابر زندگانی زاهدانه و با وقار خاندانش همیشه در قرب و جوار، با نگاه عزت و احترام دیده می‌شد، فرمانروایان مغول دهلی پیوسته نسبت به ایشان اظهار ارادت و عقیده می‌کردند، و به عالی بودن نسبش اعتراف داشتند، در تمام رساله‌های تاریخ آن زمان که به زبان فارسی نوشته شده بود، افراد ممتاز این خاندان ذکر گردیده‌اند و خود ایشان در سپاه، یک سردار معروف افغانی بنام سردار نواب امیرخان[21] جهت تربیت نظامی انجام خدمت نموده بودند. نواب امیرخان به جناب سید بسیار احترام می‌گذاشت و با وی رابطه‌ی ارادت و اخلاص داشت. زندگی خود نواب هم خیلی معروف است و کتاب‌های متعددی درباره وی نوشته شده است. ایشان آنطور که انگلیس‌ها پنداشته‌اند، هیچ رابطه‌ای با حقه‌بازان قرن هجدهم نداشته است، بعد از اینکه حضرت سید از سپاه امیرخان برگشت، علما و مشایخ و شرفا و امراء پروانه‌وار سوی ایشان مراجعت می‌نمودند و با وی بیعت می‌کردند و جهت استفاده معنوی و روحی طوری هجوم می‌بردند که نظیر آن در هندوستان دیده نشده بود.

ایشان از استان‌های متحده هم دیدارهای متعددی در زمینه‌ی تبلیغ و دعوت بعمل آوردند که در اثر آن تمام منطقه‌ی سیل آسا به جنبش درآمد و همگی به توبه و اصلاح روی آوردند و علیه شرک و بدعت چنان طوفانی برپا شد که از دیرباز نظیرش دیده نشده بود. سپس ایشان همراه 750 نفر (که در آن زمان بنابر کمبود وسایل تعداد بزرگی محسوب می‌شد) با شکوهی عظیم مراسم حج را ادا نمود که مثلش نه در تاریخ پادشاهان هندوستان دیده شده است و نه در تاریخ علماء و مشایخ.

این مسافرت از طریق خشکی طی شده بود. منطقه‌ی وسیع کرانه‌های رود گنگا که در این مسیر قرار داشت حیات نوینی گرفت و با احساسات جدیدی آشنا گردید و بسیاری از شهرها در حلقه‌ی ارادت و دایره‌ی اصلاح حضرت سید داخل گردید. بعد ایشان به مکه و مدینه تشریف بردند و آنجا از وی آنچنان استقبال شده بود که تا آن زمان از هیچ شخصیت عرب چنین استقبالی نشده بود، آن‌هم در زمانی که در حجاز نام گرفتن وهابی‌ها در خطر انداختن و مشکوک قرار دادن شخصیت خود به شمار می‌آمد. هیچ دلیلی در دست نیست که ایشان با مبلغین وهابی برخوردی داشته است. تکامل دینی و فکری ایشان قبل از این سفر به مرحله‌ی عروج رسیده بود و دعوت ایشان در زمینه‌ی اصلاح عقیده و اعمالی که به طور مستقیم از قرآن و حدیث سرچشمه گرفته بود، در هندوستان مشخص و واضح بود[22]. سپس وی حرکت وسیعی جهت احیای جهاد و خلافت اسلامیه آغاز نمود که مرزهای آن در طرح و خیال بلندش از هندوستان تا ترکستان و ترکیه وسعت داشت.

و مرکز جهاد و حرکتش را در قبایل آزاد قرار داد. وی جهت رسیدن به مرزهای شمال غرب هندوستان مسافرت طولانی انجام داد، با یک قافله‌ی عظیم به بلوچستان و افغانستان مسافرت نمود و در این سفر مشقت‌های فراوانی را تحمل نمود، گزارش مفصل این سفرها با ذکر هرنقطه و مسافت آن و موقعیت جغرافیایی طوری نگاشته شده است که گویی یک دیدار رسمی انجام شده است. ایشان چگونگی این مسافرت را از افغانستان و بلوچستان توسط فرستادگانش به اطلاع علما و شخصیت‌های ذی‌نفوذ می‌رسانید، مجموعه‌ی این مکاتبات رسمی در کتابخانه‌های مختلف هندوستان و کتابخانه‌ی هندی در لندن موجود می‌باشد. همچنین گزارشات مربوط به عملیات جبهه‌ی جنگ نوشته شده است. واقعه‌ی شهادت حضرت سید در 24 ذی‌قعده 1246هـ برابر با مه 1831م در بالاکوت اتفاق افتاد. احوال زندگی و جزییات حیات ایشان آنقدر با دقت نوشته شده است که نظیر آن در بیوگرافی مصلحین و رهبران کم دیده می‌شود.

درباره‌ی سیرت و زندگانی حضرت سید، دو مدرک مهم وجود دارد، یکی مجموعه‌ای است که در چهار جلد ضخیم، بنام «وقایع احمدی» نوشته شده است. این اثر به دستور و همکاری «نواب، وزیرالدولة» رییس ایالت تونک (بنگال) بعد از شهادت ایشان ترتیب داده شده است. در تونک افراد زیادی وجود داشتند که شخصاً در عملیات جنگی شرکت داشتند و ناظر تمام اوضاع بودند. مشاهدات این افراد بطور دسته جمعی نوشته شد.

دومین مدرک معتبر کتاب «منظور السعداء في أحوال الغزاة والشهداء» نوشته مولوی سید جعفر علی نقوی (متوفی سنه 1288هـ.ق) به زبان فارسی می‌باشد، مولف از اهالی «گورکپور» و از خاندان سادات و علما، و شخصی دانشمند و ادیب زبان فارسی بود. او خودش در جبهه‌ی جنگ حضور داشت و مسئولیت نویسندگی سپاه به عهده‌ی وی بود و این خود دلیل بر آگاهی و معلومات صحیح او می‌باشد.

سومین مدرک تاریخی کتابی تاریخی بنام «مخزن احمدی» به زبان فارسی می‌باشد که نویسنده‌ی آن مولوی سید محمد علی (متوفی 1266)، خواهرزاده‌ی خود حضرت سید می‌باشد. در این کتاب احوال حضرت سید از تولد تا بازگشت از حج، بطور معتبر ذکر گردیده است. زیرا که مولف از طرفی از نزدیکان حضرت سید بوده است و از طرفی دیگر شاهد عینی اکثر احوال، و در سفر و حضر همراه وی بوده است. این کتاب در زمان محمد علی خان والی تونک نوشته شده است. و در چاپخانه‌ی «آگره» چاپ و منتشر گردیده است.

مدرک چهارم کتاب «سوانح احمدی» نوشته‌ی مولوی محمد جعفر تهانیسیری، کسی که در بندر «بلئیر» اسیر شد و متهم به توطئه سال 1864 علیه انگلیس بود، این کتاب اولین کتاب به زبان اردو است که در هندوستان چاپ شد و تقریباً به هر منزلی رسیده است و در معرفی احوال حضرت سید خدمت بزرگی انجام داده است.

مولف این کتاب با خلفای حضرت سید بیعت کرده بود و از علاقمندان به حضرت سید بود، او هجده سال در آب سیاه اسیر بود و بعد به وطن خویش مراجعت نمود. از آنجایی که انگلیس مراقب کوچکترین حرکت این گروه بود، این کتاب با نهایت احتیاط نوشته شده است و در آن بسیاری از حقایق که در حالت آزادی می‌توان اظهار کرد، ذکر نگردیده است.

پنجمین و جامع و کامل‌ترین تالیف در این موضوع کتاب سید احمد شهید است که نویسنده‌ی آن مولانا غلام رسول مهر مرحوم است و آن را در چهار جلد و 1921 صفحه نگاشته است. این کتاب را می‌توان به عنوان یک دایرة المعارف در سیرت شهید سید احمد و حرکت، جهاد و دعوت تلقی کرد. این کتاب در لاهور چاپ شده است در محافل علمی و ادبی مورد قبول واقع شده است.

اینجانب هم در این موضوع کتاب سیرت شهید سید احمد را نوشته است و در سال 1939 در یک جلد مشتمل بر 462 صفحه منتشر نمودم.

سید سلیمان ندوی، مقدمه‌ای بلیغ و دلپذیر بر این کتاب نوشته بود که از بهترین نوشته‌های سید سلیمان می‌باشد. با این مقدمه، مصنف که سنش بیش از بیست و چهار سال نبود تشویق گردید و این اولین کوشش و اولین ثمره‌ی قلم مولف بود. این کتاب در محافل علمی و دینی هندوستان فوق‌العاده مورد استقبال قرار گرفت و ملاحظه شد که مسلمان هندوستان چقدر تشنه‌ی این موضوع بودند.

اوضاع سیاسی هند و آرزوی غلبه‌ی اسلام در مسلمانان سبب شد که آن‌ها خواستار و جویای موادی گردند که در آن‌ها اعتماد و خودشناسی و احساسات خفته‌ی ایمان و یقین را بیدار سازد، اولین چاپ این کتاب دست به دست تمام شد در سطح زیادی بعدها منتشر شد و مولف هم اضافه‌های زیادی در آن نمود که بالاخره حجم کتاب افزایش یافت. پنجمین چاپش در پاکستان و ششمین چاپ آن در هندوستان در سال‌های 1974 و 1978 در جلد قطوری منتشر شد که تعداد مجموع صفحات این چاپ‌ها 1145 صفحه است. در این کتاب نقشه‌های تاریخ و تصاویر نقاط مهم درج گردیده است. آخرین و جدیدترین کتاب در این زمینه کتابی به زبان انگلیسی به نام: (Saiyid Ahmad Shahide. His Lifeandmission) می‌باشد که عصاره‌ی مطالعات عمیق بوده و با اسلوب جدید نوشته شده است و مشتمل بر مدارک تاریخ و گزارش‌های رسمی و شهادت‌های خارجی می‌باشد. علاوه بر آنچه ذکر گردید کتاب‌های متعدد در هندوستان و پاکستان و امریکا و اروپا چاپ و منتشر شده است. متأسفانه در زبان عربی درباره‌ی این شخصیت معروف کمتر نوشته شده است و به همین دلیل «جهان عربی» تقریباً از عملکردهای معروف‌شان آگاهی چندانی ندارد.

شاید در این خصوص اولین کار توسط اینجانب انجام گرفت و آن انتشار مقاله‌ای بود که سید رشید رضا مرحوم، آن را در مجله‌ی مشهورش «المنار» در سال 1329 منتشر کرد و بعد در شکل کتابچه‌ای جداگانه چاپ نمود. عنوان این کتابچه «السید الإمام أحمد بن عرفان الشهید مجدد القرن الثالت عشر» بود. نویسنده در آن وقت 17 سال سن داشت به همین دلیل کتاب از معیار تحقیقی برخوردار نبود.

بعد از آن نویسنده به نوشتن کتابی متوسط توفیق یافت که در آن داستان‌ها و حماسه‌های ایمان‌افروزی ذکر نمود که در پرتو آن اخلاق برجسته و نیروی ایمان و دوراندیشی حضرت سید و همراهانش را می‌توان مطالعه کرد.

و نیز تاریخچه‌ی مختصر دعوت و جهاد به ترتیب بیان شده است. این کتاب بنام «إذا هبت ریح ‌الإیمان[23]» از لکنو و خارج آن چاپ و منتشر گشته است.

جای بسی تعجب است که با وجود این همه مواد معتبر و موثق که از تولد تا شهادت، زندگانی یک شخصیت معروف را شرح می‌دهد باز هم عده‌ای با کمال بی‌تعهدی، کورکورانه قلم بدست گرفته‌اند و افسانه‌های بی‌مورد و داستان‌های بی‌مدرک را به چنین شخصیتی نسبت دهند. واقعاً این نوع بی‌احتیاطی نمونه‌ای از گمراهی است که هیچ گونه جوازی ندارد.

«نمونه‌هایی از عناد و تعصب»

در اینجا می‌خواهیم مثال‌هایی از روش علمی غیرمسئول که نتیجه‌ی تعصب و دشمنی است، ارائه بدهیم، آن‌هم از نویسندگانی که مدعی تحقیق و پژوهش می‌باشند.

«هیوگس» (HUGHES)، در یکی از مقاله‌هایش می‌نویسد:

«و بعد از آن شخصی احساساتی از هندوستان جهت کفاره گناهانش به مکه رفت و آنجا تحت تاثیر مبلغین وهابی قرار گرفت که بطور مخفی بین حجاج دعوت وهابی‌گری را منتشر می‌کردند».

سید احمد که مردی راهزان و از اهالی رای بریلی بود، بعد از ادای مراسم حج در سال 1822 با این عزم و اراده به هندوستان بازگشت که تمام هندوستان شمالی را زیر پرچم اسلام بیاورد.

«اولف کیرو» (OLAF – CAROE) در کتاب «THEPATHAN» صفحه‌ی 301 می‌نویسد: «سید احمد بریلوی پیروی رسوای زمان امیرخان بود».

امیرخان نیروهای مزدور را در زمان انگلیس علیه پندارها بسیج کرده بود.

سید احمد بعد از پراکنده شدن نیروهای امیرخان از کار برکنار شد.

پی هاردی (P-HARDY) The Muslim of bertishindia در کتاب «مسلمانان در هندوستان بریتانیا!» ص 51 می‌نویسد:

«سید احمد در خانواده‌ای بدنیا آمد که اغلب مردم آن پیشه‌ور بودند».

ایشان از سال 1809 تا 1818 در لشکر سردار امیرخان که بعد رییس تونک شد بعنوان یک سرباز شرکت داشت.

در آن زمان هیچ‌گونه صفتی که او را از بقیه قزاق‌ها ممتاز کند، نداشت.

«هنتر» در کتاب مسلمانان هندوستان ص 61 می‌نویسد:

«سید احمد به دلیل وهابی‌گری از مکه با ذلّت و اهانت اخراج گردید» و در صفحه‌ی 24 می‌نویسد: «سید احمد که زندگانی گذشته‌اش مانند یک راهزن بود، خود را در لباس حج مخفی کرده بود و وارد بمبئی گشت».

این‌ها نمونه‌هایی از تحقیق‌های نادر و پیشرفته است که حداقل انسان در قرن بیستم از مورخین اروپایی انتظار آن را نداشت.

«شرقی‌های غرب‌زده»

جای بسی شگفتی است که اغلب نویسندگان «خاورمیانه» و آسیا چون خواستند قلم برداشتند درباره‌ی وهابیت و مهدویت و حرکت جهاد هندوستان مطلبی بنگارند صرفاً به تقلید کورکورانه غربی‌ها اکتفا نمودند.

در این خصوص گِله ما بیشتر از آن دسته نویسندگان عرب است که با وجود روابط‌شان با مراکز علمی و علماء هند، زحمت تحقیق را متحمل نشدند، با آنکه تجربه داشتند که استعمار و منافع سیاسی تا چه حدی سبب اتهامات بی‌مدرک علیه شیخ محمد بن عبدالوهاب گشته است.

به عنوان مثال عبارت ذیل را ملاحظه کنید.

علامه احمد بن حجر (قاضی دادگاه اسلامی قطر) در کتابش «الشیخ محمد عبدالوهاب ص 78» می‌نویسد، و به همین طریق دعوت شیخ محمد بن عبدالوهاب برخی از مناطق هندوستان را تحت تاثیر قرار داد و این کار در هندوستان بوسیله‌ی حاجی سید احمد انجام گرفت. او از والیان منطقه بود که در سال 1816 م، بعد از قبول اسلام[24] جهت ادای مراسم حج به حجاز مسافرت کرد و در اثر ملاقات با وهابی‌ها از دعوت‌شان تحت تاثیر قرار گرفت و جزء داعیان احساساتی گردید[25].

آری نتیجه‌ی تقلید غربی‌ها و خوشه‌چینی از خرمن آن‌ها است که باعث شد نویسندگانی مانند دکتر احمد امین (نویسنده‌ی کتاب‌های ضحی الإسلام – فجر الإسلام – ظهرالإسلام) و امثالش به تحقیق دیگران اعتماد کنند و اغلب از مدارک فرانسوی و انگلیسی استناد نمایند.

بعنوان مثال اقتباسی از کتاب «زعماء الإصلاح في العصر الحدیث» تالیف نویسنده‌ی مزبور ملاحظه شود.

نویسنده، در ضمن شرح زندگانی شیخ محمد بن عبدالوهاب می‌نویسد:

«در هندوستان یک رهبر وهابی ظهور کرد که نامش سید احمد بود. او در سال 1822م فریضه‌ی حج را ادا نمود و سپس در پنجاب پرچم دعوت را برافراشت و تقریباً دولت وهابی‌ها را تشکیل داد. نیرویش افزایش یافت تا اینکه هندوستان در معرض خطر قرار گرفت. او علیه بدعات و خرافات جبهه‌گیری نمود و با واعظان و اهل دین منطقه به مبارزه پرداخت و علیه هرشخصی که بر مذهبش عمل نکند و دعوتش را نپذیرد اعلان جنگ کرد، او هندوستان را دارالحرب قرار داد. دولت انگلیس به سبب او و پیروانش با مشکلات روبرو شد و بالآخره به سرکوبی آنان موفق گردید»[26]. 

سبب این اشتباهات تاریخ (بشرطی که ما آن‌ها را سوء تفاهم نپنداریم) که تعداد آن‌ها کمتر از سطرهای عبارت اقتباس شده نیست، این است که در جمع‌آوری آن‌ها صرفاً از مدارک انگلیسی استفاده شده است، نویسنده به خود زحمت نداده است که سیرت و زندگانی این شخصیت و تاریخ جهاد و حرکت را از مدارک صحیح و درست بررسی نماید و یا حداقل از اشخاصی کسب معلومات نماید که در هندوستان بودند و به مصر آمد و شد داشتند.

آری، اگر ایشان چنین می‌کردند حتماً در صف اول مصلحین هندوستان بجای سر سید احمد خان و سید امیر علی حضرت سید احمد شهید را می‌آوردند.

من در سال 1951 مسیحی در دوران مسافرت خودم به مصر توجه نویسنده را به این اشتباهات مبذول داشتم و برایش توضیح دادم که سید احمد شهید و شاه اسماعیل شهید دارای چه مقامی بودند.

او با صراحت اعتراف نمود: «که معلومات من در این‌باره ناتمام و ناقص بوده است و نمی‌دانستم که این دو مصلح بزرگ در تاریخ اندیشه و حرکت اسلامی چه مقامی دارند و تاثیر همه جانبه آن‌ها بر جامعه‌ی مسلمانان چه قدر بوده است[27]» آدم هنگامی که این تحقیقات نویسندگان عرب و مسلمان را نگاه می‌کند، بیاد یک شعر عربی می‌افتد:

وظلم ذوى‌القربی أشد مضاضة

على النفس من وقع الحسام المهند

 

 اعترافات هم‌عصران معروف

برای ارزش‌یابی یک شخصیت و پی‌بردن به عظمت و بزرگی و رتبه‌ی واقعی آن، می‌توان از اعترافات صاحب‌نظران معاصر آن شخصیت استناد کرد.

در این جزوه‌ی مختصر ما فقط پاره‌ای از اعترافات چند تن از معاصران سید احمد شهید را نقل می‌کنیم. سید صدیق حسن خان بهوپالی، مورخ و مولف معروف هندوستان والی بهوپال که شخصاً آثار تعلیم و تربیت حضرت سید را دیده بود. در کتاب «تقصار جیود الأحرار» می‌نویسد:

«ایشان در زمینه‌ی هدایت مردم و مراجعت آن‌ها به سوی خدا یک نشانه‌ی بزرگی بود. جهانی بزرگ و خلقی بی‌شمار در نتیجه‌ی تربیت روحی و جسمی ایشان به مقام تقوی و ولایت رسیدند. مواعظ و سخنرانی‌های خلفای ایشان سرزمین هند را از لوث بدعات و شرک پاک گردانید و به شاهراه کتاب و سنت سوق داد. و هنوز هم تاثیر وعظ و نصایح ایشان ادامه دارد». 

در جایی دیگر می‌نویسد: «خلاصه ما هیچ فردی را در هیچ نقطه‌ی جهان معاصر، هم‌پایه‌ی این شخصیت بزرگ سراغ نداریم و به راستی خلق خدا آنقدر از این گروه حق استفاده ایمانی و روحی نمودند که یکصدم آن توسط علماء و مشایخ دیگر دیده نشده است».

علامه‌ی دوران استاذالاساتذه حضرت مولانا حیدرعلی رامپوری، تونکی شاگرد حضرت شاه عبدالعزیز دهلوی، متوفی 1273هـ. در کتاب «صیانة الناس» می‌نویسد:

«نور هدایت ایشان مانند شعاع‌های خورشید با تمام نیرو و قوت بر قلوب بندگان تابید و هیچ گوشه‌ای خالی نماند. خوشبختانه ازل، از هرسو رخت سفر بسته و از فرسنگ‌ها دور آمده، و از شرک و بدعت‌ها و گناهانی که خوگر آن بودند توبه کرده و به راه مستقیم توحید و سنت گامزن شدند. خلفاء و شاگردان پاکبازش به اغلب کشورها مسافرت نموده و صدها هزار نفر را به دین و آیین محمدی آشنا ساختند، و آنانکه توفیق الهی شامل حال‌شان شد، این راه را اختیار نمودند».

هزاران نفر پس از تزکیه و تربیت روحی، بعنوان خلیفه و جانشین به اطراف رفتند و مردم را بیعت نمودند و ارشاد کردند.

مردمی که از نماز بی‌خبر بودند، کارشان بازی کردن با مخدرات بود. مشروب‌خواری و باده‌گساری را پیشه‌ی خویش قرار داده بودند، آشکارا گفتند: «که نماز یعنی چه؟» کارگاه و کارخانه‌ای در آن اشتغال به کار داریم نماز جزء برنامه‌اش نیست اداره‌ی ما به روزه دستور نداده است.

اهمیتی به حج و زکوة قائل نبودند. روز و شب در رشوه و زنا و مردم‌آزاری و رباخواری مشغول بودند. مرد و زن همانند حیوانات بدون نکاح باهم جمع می‌شدند و صدها بچه از طریق زنا بدنیا می‌آمد و صدها پیرمرد و جوان نامختون(ختنه نشده) مانند نصاری و مشرکین وجود داشتند.

آری! همه‌ی این‌گونه افراد به مجرد تعلیم و تربیت و دعوت حضرت امام سید احمد شهید از گناهان توبه کردند، نکاح شرعی انجام دادند. ختنه کردند و به زمره‌ی نیکوکاران و پرهیزکاران پیوستند.

در هربار حدود ده هزار نفر با حضرت ایشان بیعت می‌کردند و بی‌شماری از هندوها و رافضی‌ها و دیگر گروه‌ها از ارشاد آن بزرگوار مسلمان خالص شدند.

برخی از مسیحیان مخفیانه ایمان آوردند. هزارها عالم در محضرشان، از فیض صحبت‌شان تزکیه شدند و پس از حصول بیعت و خدمت به راهنمایی خلق خدا مشغول گردیدند، بعضی از آن‌ها به وعظ و ارشاد مشغول شدند و برخی از آنان کتاب‌هایی مشتمل بر آیات و احادیث تالیف نمودند و آثار مختلفی را ترجمه کردند بدین طریق هزاران جاهل که حتی کلمه نمی‌دانستند با ترغیب و تشویق به علم و عبادت و تقوی، سرانجام عالم دین بار آمدند، عده‌ای به هردو کار (تالیف و ارشاد و سخنرانی) مشغول شدند.[28]

یکی از علمای آگاه و موثق هندوستان که زمانش نزدیک با زمان حرکت سید بود و با بسیاری از افراد این گروه مقدس برخورد کرده بود و از دیدارشان مشروف شده بود، «مولوی عبدالاحد» است، ایشان می‌نویسد:

«بیش از 40 هزار هندو وغیره به دست حضرت سید مشرف به اسلام شدند و در حدود سه میلیون نفر با وی بیعت نمودند. اما اشخاصی که با خلفای وی بیعت کردند تعدادشان به میلیون‌ها می‌رسد».[29]

دانشمند معروف و مجاهد فی سبیل الله مولانا ولایت علی عظیم آبادی متوفی 1269هـ می‌نویسد:

«زمانی که بانگ دعوت در هندوستان طنین‌انداز شد، همگی مردم پروانه‌وار بر این شمع هدایت گرد آمدند. حتی در یک روز ده‌ها هزار نفر بیعت می‌کردند. گروه بیعت کنندگان همچنان افزایش می‌یافت و هزاران نفر دین‌های اصلی خود را ترک کردند و مشرف به اسلام شدند».

در ظرف ٥ و ٦سال در حدود سه میلیون نفر با حضرت سید بیعت نمودند و در مسافرت حج تقریباً صدهزار نفر مشرف به بیعت گشتند. از بین این همه افراد هزاران عالم و هزاران عاقل و صدها حافظ و مفتی و افراد جهاندیده و با تجربه وجود داشتند. با توجه به این کشش مردم به سوی حضرت سید، می‌توان گفت که حضرت سید از مقبولیت و محبوبیت ویژه‌ای در بارگاه الهی برخوردارند که بر اثر آن قلوب مردم بی‌اختیار به سویش کشیده می‌شود و مردم دیوانه‌وار به او می‌پیوندند.[30]

همین نویسنده در جایی دیگر درباره‌ی تاثیر این دعوت در زندگی و تغییرات ناشی از آن می‌نویسد:

«تاثیر این گروه متبرک را از اینجا می‌توان پی برد که هرشخص که با اخلاص، داخل این گروه می‌گشت و بیعت می‌نمود، دیری نمی‌گذشت که از دنیا نفرت کرده است و فکر آخرت بر او مستولی می‌شد، و روز به روز رشد می‌کرد از شرک و بدعت‌ها پاک می‌گشت و محبت الهی و عظمت اسلام و بزرگداشت دین و علاقه به نماز در قلبش جای می‌گرفت و از مخالفان خدا، بیزاری می‌جست ولو اینکه پدر و پدربزرگ یا فرزند یا استادش بودند و خوف الهی آنچنان در قلب ایجاد می‌گشت که درباره‌ی گناهان هیچ مدارا و انعطاف روا نمی‌داشت.

به کوشش این گروه انبوهی از مردم نمازخوان شدند این امر بجایی رسید، که مخالفین این گروه پیروان خود را به نماز توصیه می‌کردند تا مبادا از آن‌ها بگریزند[31].

«رساله‌ی دعوت از مولانا ولایت علی عظیم آبادی»

مولانا کرامت علی جونپوری 1209، که یکی از مصلحان و داعیان زمان خود بود و در بنگال (بنگلادش) که مدتی از زندگی صحیح اسلامی و از تعلیمات اسلام، دور بود، بمنزله‌ی یک نشانه‌ی هدایت و رحمت بود، در کتابچه‌ی (مکاشفات رحمت) درباره‌ی حضرت سید چنین می‌فرماید: با توجه به شهرت عمومی ایشان در منطقه نیاز به ذکر کرامت‌ها و صفات بلندش نیست. آخر از این چه کرامتی بالاتر و بزرگتر؟ که به سبب ایشان در کلیه‌ی اقشار این دیار عبادات روزه و نماز احیاء گردید.

زمانی بود که در هندوستان زنان مشایخ و علماء نیز به نماز و عبادت اهمیتی قایل نبودند، ولی اکنون زنان و مردان هر قومی کاملاً آماده‌ی نمازند. خواندن قرآن با تجوید و حفظ رواج گرفته است، تعداد حافظان به قدری افزایش یافته است که زنان مردم عوام، حافظ شده‌اند و بسیاری در روستاها و شهرها مشغول حفظ قرآن می‌باشند.

مسجدهای قدیم آباد شده است و مساجد جدیدی ساخته می‌شود، هزاران نفر به حج و زیارت مکه و مدینه مشرف شدند و از شرک و بدعت و رسوم کفر و خلاف شریعت توبه کردند و راه حق را در پیش گرفتند و کتاب‌های اسلامی در هرخانه‌ای منتشر شد. آری، حضرت سید احمد شهید واقعاً مرشد بحق تمام مسلمانان در این زمان می‌باشند، خواه کسی به این مطلب اعتراف کند یا خیر؟ براستی که پیوستن با چنین کسی که خداوند او را مجدد قرار داده است نشانه‌ی قوّت دین و ایمان است.

«نویسندگان غرب اعتراف می‌کنند»

عده‌ی زیادی از نویسندگان غرب (با آن همه سوء تفاهم یا اتهامات عمدی که نمونه‌ی آن را در صفحات پیش ذکر کردیم) به تاثیر عمیق و همه جانبه و نتایج تعلیم و تربیت و حرکت اصلاح و جهاد حضرت سید و توسعه و عظمت آن اعتراف می‌کنند.

نویسنده‌ی معاصر (WILFRED – CANTVELT. SMITH) که حرکت‌ها و موسسه‌های موجود در کشورهای اسلامی را بدقت مورد مطالعه قرار داده است، در کتاب خود (ISLAM – IN – MODREN HISTORY).

(اسلام در تاریخ جدید) می‌نویسد، ولی هدف اصلی حرکت و نیروی حرکت بخش آن تا مدتی بطور همه جانبه باقی ماند، این کوشش آن‌ها که سعی می‌کردند کفار را بیرون برانند، تا حدی کوبیده شد. ولی کوشش احیاء و نوسازی جامعه اسلامی و گرایش دادن به اسلام همچنان باقی بود، البته در ضمن، هردو کار انجام می‌گرفت. در هندوستان به واسطه‌ی همین حرکت بود که در قرن بیستم، اسلام در جامعه حکم‌فرما بود و آن را تحرّک می‌بخشید[32].

 (P.HARDY)The Muslim in British – INDIA

پی هاردی در کتاب مسلمانان در هند بریتانیا، می‌نویسد:

«منظور سید احمد بریلوی، برقراری قدرت مغول نبود، بلکه او می‌خواست در مرزهای هندوستان نمونه و الگوی جامعه اسلامی را آنچنان که در قرن اول بود بوجود آورد، او بخوبی می‌دانست که از این طریق مسلمانان تقویت می‌شوند و بالآخره یک روز هندوستان را به خاطر خدا فتح خواهند کرد».

پیام و رسالت وی طبقات بالای جامعه را نتوانست متاثر کند، ولی طبقه‌ی پایین مسلمانان را تحت تاثیر قرار داد.

قبل از قایم‌شدن جامعه صنعتی این طبقات پایین مشتمل بر کشاورزان سطح پایین، علمای روستاها و شهرها، اساتید، فروشندگان کتاب، مغازه‌داران، کارمندان سطح پایین بودند.

«جانشین رسول اکرم و امام کامل»

اکنون وقت آن رسیده است که کارنامه‌های این امام بزرگ به دقت ارزشیابی گردد و جای واقعی این شخصیت بلندپایه که قرن‌ها مثل آن پیدا نمی‌شود در تاریخ اصلاح و تجدید مشخص شود. لازم است که پرده از ابعاد گوناگون این مرد بزرگ برداشته شود و اهداف عالی و طرح‌هایی اصلاحی و مبارزاتی و همّت بلند و صلاحیت‌های نبوغ‌آمیز وی به جهان اسلامی عرضه گردد[33].

کسی که در پرتو این آیه‌ی قرآن درک و فهم صحیح دین را احساس نموده است:

﴿لَقَدۡ مَنَّ ٱللَّهُ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ إِذۡ بَعَثَ فِيهِمۡ رَسُولٗا مِّنۡ أَنفُسِهِمۡ يَتۡلُواْ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتِهِۦ وَيُزَكِّيهِمۡ وَيُعَلِّمُهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ وَٱلۡحِكۡمَةَ وَإِن كَانُواْ مِن قَبۡلُ لَفِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٍ١٦٤﴾ [آل عمران: 164].

«به راستی که خداوند بر مؤمنان منّت نهاد، هنگامی که در میان آنان پیامبری از خودشان بر انگیخت، که آیات او (= قرآن) را بر آن‌ها می‌خواند و پاکیزه شان می‌دارد و به آنان کتاب (= قرآن) و حکمت (= سنت) می‌آموزد، و اگر چه پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند».

و دین را با توجه به ابعاد گسترده و اهداف بلند و عمیقش شناخته و از نظر عقیده و عبادت و اخلاق و تربیت مورد مطالعه قرار داده و اسلام را در شکل اصلی آن (که زمان صحابه و تابعین پیاده شده بود – نه در شکل ناقص و از هم پاشیده‌ای که بین ظاهر و باطن و جسم و روح و دین و سیاست قائل به جدائی باشد، یا در شکل فلسفه زده‌ای که در اثر عکس‌العمل در مقابل اندیشه‌های غربی، بطور ناخود آگاه حاصل شده باشد) بررسی کرده باشد، چنین شخصی انصافاً این امام بزرگ را در زمره نوابغ و رهبران بزرگ و مجاهدین تاریخ‌ساز جای خواهد داد».

«عوامل سازنده‌ی شخصیت امام سید احمد شهید»

اگر سیرت زندگانی حضرت سید را به دقت مورد مطالعه و بررسی قرار بدهیم، می‌بینیم که مطالعه‌ی عمیق قرآن مجید و پرتوگیری از سیرت رسول اکرم و محبت قلبی با وی که در گوشت و خون او سرایت کرده بود انگیزه شد، که او برای دعوت اسلامی و پیاده کردن اسلام در شکل اصلی آن قیام کند.

در واقع دنیای آن روز شدیداً نیاز به یک مصلح بزرگ داشت که از هرگونه جاه‌طلبی و منفعت‌جویی و حب مال و مقام خالی بوده با اخلاص و حسن نیت و کثرت دعا و زاری به پیشگاه خداوند متعال، روح تازه‌ای در کالبد اجتماع آن روز بدمد و از سرنو آن را حیات بخشد. مسلّم است که چنین شخصی را نمی‌توان با بنیان‌گذاران دولت‌ها و رهبران احزاب و کشورگشایان و سیاستمداران مقایسه کرد.

کسی که درباره‌ی قبول و رد، احساس حسن و قبح و اخلاق و عادات، عبادت و دعا، و سیاست، ذوق نبوی را شناخته باشد و با طبیعت پیامبرانه آشنایی اندکی داشته باشد و می‌تواند به این نکته پی ببرد که چه چیزی سبب می‌شود که دل‌های انبیاء † بر اثر آن می‌طپد ناراحتی دامنگیرشان می‌گردد، خواب شب از چشمان‌شان می‌پرد شب و روز درنظرشان یکسان می‌شود، چشمه‌های حکمت بر زبان‌شان جاری می‌گردد، سیل اشک از چشم‌شان ریزش می‌کند و بطوری که با الهام ربانی و کلمات قاطعانه سبب هدایت بزرگترین گمراهان و معاندین می‌گردند.

بلی اگر شخصی اینچنین شناختی داشته باشد و با این سرّ آشنا شده باشد، به آسانی می‌تواند شخصیت بزرگ و یگانه‌ی حضرت سید احمد شهید را که بر بسیاری از کاوشگران و اندیشمندان که تحت تاثیر افکار غربی و معیارهای مادی معاصر قرار گرفته‌اند، درک کند و بشناسد و به احسان او بر امّت و خدمات ارزنده‌اش اعتراف نماید.

﴿وَٱللَّهُ يَهۡدِي مَن يَشَآءُ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٍ٢١٣﴾ [البقرة: 213].

«و خداوند هر کس را بخواهد به راه راست هدایت می‌کند».

قد حصل الفراغ من هذه الترجمه

لیلة الاثنین قبیل العشاء

15 - محرم 1408هـ

 

پانوشت‌ها و ارجاعات:

[1]- طبری ج 4 ص 335

[2]- وقایع احمد ص 1

[3]- بسیاری از دانشمندان و اهل علم در این زمینه در دانشگاه‌های اروپا و امریکا مقاله‌های تحقیقی ایراد فرموده‌اند و تاثیر حرکت سید احمد شهید را بر زبان اردو ثابت نموده‌اند.

[4]- ملاحظه کنید به کتاب صراط مستقیم فصل پنجم، ضرورت جهاد و نیز به نامه‌هایی که به روساء و علماء و مشایخ سرحد، افغانستان، بخارا و مسئولین ترکستان نوشته سید احمد شهید حصه اول صفحه 385 – 395.

[5]- حکومت رنجیت سینگ، در شمال تا کابل و جنوب و مشرق تا کرانه رود جمنا، وسعت داشت. جهت تفصیل مراجعه شود به کتاب: RAN JEDT. SENGH SIR. LEPEIL- GRIFFIN

[6]- تعداد این افراد 15 نفر بود که همه از برگزیده‌ترین و صالح‌ترین افراد زمان بودند.

[7]- انگلیس بر دولت بزرگ سیک‌ها در سال 1893 میلادی بطور کامل تسلط یافتند، بدین ترتیب سلسله حکومت‌شان درست بعد از 18 سال از شهادت حضرت سید احمد شهید بطور کلی منقرض گردید.

[8]- برای تفصیل مراجعه شود به کتاب اولین حرکت اسلام در هند، و کتاب سید احمد شهید، از غلام رسول جلد چهارم جماعت مجاهدین، کتاب اول نوشت، مسعود عالم ندوی می‌باشد.

[9]- مولانا یحیی علی عظیم آبادی امیر جماعت مجاهدین بود.

[10]- مسلمانان هند نوشته دکتر هنتر.

[11]- جهت تفصیل کتاب مولف مسلمانان هندوستان مطالعه شود.

[12]- مسلمانان هندوستان از دکتر هنتر.

[13]- برای تفصیل بنگرند به آب سیاه و تواریخ عجیب از مولوی محمد جعفر تهانیسیری

[14]- سید احمد شهید، نوشته غلام رسول مهر.

[15]- مولانا اسمعیل شهید که درجۀ سخنگو و وزیر برای سید احمد بودند، در یکی از نامه‌ها به علماء مشایخ می‌نویسند: اهمیت جهاد امروز پیش علماء به اندازه حیض و نفاس هم اهمیت ندارد.

[16]- ابوداود به روایت ابن عمر ب

[17]- «صراط مستقیم» باب دوم فصل جهاد افاده پنجم.

[18]- دولت انگلیس و نویسندگان انگلیسی در ذکر حضرت سید و پیروانش کلمه وهابی را بکار می‌بردند تا مردم را نسبت به آنان بدبین گردانند.

[19]- بنگرید به کتاب شهید سید احمد از همین نویسنده.

[20]- جهت تفصیل کتاب سیرت شهید سید احمد ص 229 قسمت نکاح بیوه – مطالعه شود.

[21]- این سردار معروف بعدها دولت کوچک تونک را تاسیس نمودند.

[22]- ملاحظه شود به کتاب «صراط مستقیم» مجموعه تعلیمات و تحقیقات از حضرت سید احمد.

[23]- هنگامی که نسیم ایمان ورزید.

[24]- نویسنده در حالی که کلمه سید را می‌نویسد توجه ندارد که اسلام آوردن معنائی ندارد چون سید کسی است که نیاکان او نیز مسلمان باشند.

[25]- شیخ محمد بن عبدالوهاب (ص 87).

[26]- زعماء الإصلاح فی‌العصر الحدیث.

[27]- ملاحظه شود خاطرات خاورمیانه از مولف.

[28]- از مولانا حیدرعلی رامپوری چاپ 1270هـ

[29]- سوانح احمدی.

[30]- رساله‌ی دعوت از مجموعه رساله‌های تسعه، ص: 65 از شیخ ولایت علی عظیم آبادی.

[31]- مولانا ولایت علی رهبر و مربی گروه صادقین صادقپور بودند که عامل بالحدیث بودند و هنوز هم روش‌شان همین است.

[32]- new yark. 1957 p.53

[33]- در این‌باره بهترین اثری که نوشته شده: کتاب منصب امامت به زبان فارسی از عالم یگانه شیخ محمد اسماعیل شهید است.